شاهزاده قلبم

سلام به نازنيناي وجودم عزيزاي دلم ، از موقعي كه ياد گرفتين براي جيش كردن بايد بريد توي حمام و از توي حياط بايد رد بشيد دلتون نمياد بيائيد داخل ، و هر يك دقيقه يكبار هي مي گيد جيش ، جيش كه من شماها رو ببرم توي حياط ، من هم از كمر داغون شدم هي شماها رو بايد بلند كنم ، اما ديشب چون هوا ابري بود شماها وقتي ميومديد توي حياط ، به آسمون نگاه مي كردين و ميگفتين ماه ، ماه ، اما وقتي ماه پشت ابر مي رفت با ذوق به اسمون نگاه ميكردين و دوباره وقتي ماه رو مي ديد كلي مي خنديد دست مي زديد و هي مي گفتيد ماه، ماه شماها خودتون ماه شب چهارده هستين ( بهترين حالت ماه) الهي من قربون قد و بالاتون برم   ديشب مامان جون (بابايي) خونمون اومد شماها او...

سلام به فسقلي هاي عزيزم ديشب خيلي مچ دستم درد مي كرد به خاطر همين حوصله هيچ كاري رو نداشتم تا اينكه بابايي اومد و بهم گفت بيا بريم خونه مامانم ، منم قبول كردم شماها رو آماده كردم و رفتيم خونه مامان جون ، گفتم شايد اوضاع و احوالم عوض بشه خلاصه وقتي اونجا رسيديم شماها گشنه شدين منم ماكاروني براتون درست كرده بودم شماها رو بردم توي حياط ، واي كه چقدر ذوق مي كردين زهرا كه مدام دور خودش مي چرخيد و بلند بلند براي خودش شعر مي خوند امير علي هم نگاه آسمون مي كرد و مي گفت ماي ماي يعني (هواپيما) اونقدر عاشق هواپيما هستي كه وقتي صداشم مي شنوي ميايي توي بغلم به من اشاره مي كني كه بريم بيرون، زهرا خيلي خوب شام خورد موقعي كه مي خواست اذيت بكنه يا نمي ...

سلام عسلاي ماماني از روز چهارشنبه صبح كه شماها رو گذاشتم مهد كودك ديگه پوشك نذاشتم و به مربيتون خام غلامي گفتم كه هر يك ساعت يك بار شماها رو بفرسته دستشويي . وقتي اومدم مهد دنبالتون مربيتون گفت كه شماها از صبح تا الان فقط يك بار توي خودتون جيش كردين خيلي خوشحال شدم و امروز هم به همين صورت پوشك نشدين شماها هم خيلي خوشحالين چون خسته شده بودين عزيزاي دلم اگه شماها همكاريتون بيشتر بشه ديگه از پوشك خريدن خلاص مي شيم چون هر دو روزي يكبار پوشك به نام مولفيكس مي خريديم گرون بود تقريبا" يازده هزار تومان و اين هزينه سنگيني بود ولي خدا رو شكر الان راحت شديم  من از شما غنچه هام ممنون هستم كه به ماماني كمك مي كنين وقتي سفره جم...